تعداد بازدید: ۳۰۲
فارغ‌التحصیلان بیکار می‌مانند چون توقع‌شان از کار بالاست؛ این آدرس غلط است و واقعیت ندارد. کلیشه‌هایی که درباره بیکاری فارغ‌التحصیلان وجود دارد بیشتر برای توجیه کاستی‌ها در برنامه‌ریزی و ناتوانی در رفع بیکاری است
کد خبر: ۱۰۱۷۱۶
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۴
فرافکنی نکنید، شغلی برای فارغ‌التحصیلان نیست
به گزارش سرمدنیوز، کافی است چند دقیقه وقت بگذارید و در گوگل جست‌و‌جویی درباره فارغ‌التحصیلان بیکار، مدرک‌گرایی و تعابیری این‌چنینی داشته باشید. تحلیل‌ها، اظهار‌نظر‌ها و گزارش‌های زیادی پیدا می‌کنید که هسته مرکزی همه آنها یک چیز است: مدرک‌گرایی باعث شده فارغ‌التحصیلان از بازار کار بیرون بمانند.

همه می‌دانیم در دهه‌های اخیر تعداد دانشگاه‌ها و دانشجویان رشدی نجومی داشته‌اند. ۴۰ سال پیش تعداد دانشجویانی که در ایران تحصیل می‌کردند ۱۷۰ هزار نفر بود، اما این تعداد در برهه‌ای به مرز پنج میلیون نفر رسید.

بهمن سال ۹۶ سورنا ستاری، معاون علمی و فناوری رئیس جمهور گفت: «در حال حاضر تعداد دانشجویان ما در داخل کشور به چهار میلیون و ۷۰۰ هزار نفر می‌رسد و ۴۸ هزار دانشجو نیز در خارج تحصیل می‌کنند.». این آمار البته دقیق به نظر نمی‌رسد، چون چند ماه بعد گزارشی با استناد به آمار موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم منتشر و در آن تعداد دقیق دانشجویان ایرانی سه میلیون و ۷۹۴ هزار و ۴۲۰ اعلام شد. آمار دوم را هم که بپذیریم تعداد دانشجویان در ایران طی حدود چهار دهه بیش از ۲۲ برابر رشد داشته است. در کنار این رشد نجومی وقتی رقم بالای بیکاری فارغ‌التحصیلان بیکار را قرار می‌دهیم، ساده‌ترین کار این است که نتیجه بگیریم رابطه مستقیمی بین افزایش تحصیلات و بیکاری هست!

گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد در سال ۹۷ سهم جمعیت شاغل فارغ‌التحصیل آموزش عالی از کل شاغلان ۲۳.۹ درصد بوده است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به روستایی بالاتر است.

آیا می‌توان با استناد به این اطلاعات آماری عنوان کرد که تحصیل و گرفتن مدرک به بیکاری افراد دامن زده است؟ اگر اینطور نیست چرا مدام بسیاری از مسئولان، نمایندگان مجلس و حتی کارشناسان بر این امر تاکید می‌کنند؟ آیا یک اشتباه تحلیلی رخ داده یا واقعا تکرار کلیشه مدرک‌گرایی دلیل بیکاری است با هدف خاصی صورت می‌گیرد؟

مدرکی که بود و نبودش یکی است

«هفت سال بعد از اینکه از پایان‌نامه‌ام دفاع کردم، رفتم سراغ مدرک تحصیلی‌ام. می‌خواستم از یک دانشگاه خارجی پذیرش بگیرم و لازم بود مدرک دانشگاهی‌ام در ایران را داشته باشم. وقتی برگه‌ای به عنوان مدرک موقت گرفتم شروع کردم به بررسی آن. قصد خاصی نداشتم، همینطوری داشتم آن برگه را بررسی می‌کردم. سال‌های شروع تحصیل و پایان تحصیل توجهم را جلب کرد. خیلی سال گذشته بود. فکر کردم من حدود هفت سال از عمرم را صرف درس خواندن برای گرفتن مدرکی کرده‌ام که اصلا به کارم نیامده. آن مدرک که قاعدتا باید زندگی من را شکل می‌داد به طرز عجیبی در تمام سال‌های جوانی‌ام غایب بود. من در ۳۴ سالگی بدون نیاز به آن مدرک زندگی‌ام شکل گرفته و اگر موضوع پذیرش گرفتن از دانشگاه خارجی نبود و قرار بود همینطور به زندگی‌ام ادامه دهم شاید تا آخر عمرم نیازی به مدرک دانشگاهی پیدا نمی‌کردم.»

این روایت یک کارشناس ارشد جامعه‌شناسی است. او اتفاقا در همان رشته‌ای که تحصیل کرده، کار می‌کند؛ پیوست‌های اجتماعی برای طرح‌های شهری تهیه می‌کند. محمد سعی کرده در این موضوع عمیق نشود که آن هفت سال تحصیل چه فایده‌ای داشته؟ سعی می‌کند اینطور کارش را توجیه کند که بالاخره رفتم دانشگاه، آموختم و ارتباطاتی برای کار پیدا کردم. با این وجود گاهی به این فکر کند که مسیر را طور دیگری هم می‌شد پیمود؛ مدرک دانشگاهی که هیچ وقت به کارش نیامده. می‌توانست خودش بیاموزد و خودش ارتباط پیدا کند.

او می‌گوید: گاهی می‌نشینم با خودم فکر می‌کنم هفت سال تحصیلم را اگر فشرده کنم، چه اتفاقی می‌افتد؟ منظورم این است که آنچه را در این هفت سال یاد گرفتم واقعا در چه مدت می‌توانستم یاد بگیرم؟ شاید باور نکنید. یک ساله می‌شد، کار هفت ساله را کرد.

چرا با وجود این همه نمونه از تحصیل‌کردگانی که کارگر ساده شده‌اند، باز هم عنوان می‌شود بیکاران بیکار هستند چون دنبال شغل رده بالا می‌گردند؟ به نظر می‌رسد اهداف پنهانی پشت این پروپاگاندا هست؛ برخی می‌خواهند با ترویج این کلیشه توپ را در زمین بیکاران بیندازند و بگویند اگر آنها بیکار هستند، دلیلش این است که خودشان نمی‌خواهند کار کنند.

محمد درباره اینکه عنوان می‌شود مدرک‌گرایی باعث بیکاری فارغ‌التحصیلان است، می‌گوید: من تقریبا ۱۴ سال است که پاره وقت یا تمام وقت کار می‌کنم، یعنی از زمانی که مدرک تحصیلی‌ام دیپلم بود. هیچ کس هیچ وقت درباره مدرک تحصیلی‌ام چیزی نپرسید. این ذهنیت هم هیچ وقت در من به وجود نیامد که مثلا حالا که دیگر دیپلم نیستم و لیسانس گرفته‌ام یا کارشناس ارشد شده‌ام، پس به این واسطه باید ترفیع شغلی بگیرم یا درآمدم بیشتر شود. شاید بگویید تو یک نفر هستی و خیلی‌ها هستند که اینطور فکر نمی‌کنند. من نمی‌توانم منکر این شوم که ممکن است کسانی باشند که بر اساس تحصیلات توقعات کاری بالایی داشته باشند، اما خیلی وقت است که این ذهنیت از بین رفته که مدرک شغل می‌آورد. در مورد مشاغلی که فعالیت در آنها ربط مستقیمی به مدرک دارد شاید مدرک اندکی اهمیت داشته باشد. مثلا کسی که می‌خواهد مطب بزند برای دریافت مجوز نیاز به مدرک دارد، اما در مورد بسیاری دیگر از مشاغل مدرک چندان به کار نمی‌آید.

او ادامه می‌دهد: من جامعه‌شناس هستم و اگرچه دقیق درباره این موضوع تحقیق نکرده‌ام، اما تحلیلم درباره دانشگاه رفتن جوانان این است که آنها عمدتا برای مقاصدی غیر از مهارت‌آموزی و یافتن موقعیت شغلی به دانشگاه می‌روند. در ایران برای رشته‌هایی که مجوز فعالیت آن بستگی به مدرک تحصیلی ندارد، تنها ربط تحصیل و کار کردن رابطه برقرار کردن است که آن را هم می‌شود فاکتور گرفت و ارتباطات را در مکان‌های دیگری جز دانشگاه پیدا کرد.

ذهنیت کلیشه‌ای درباره بیکاری تحصیل‌کردگان

شاید اگر از یک فارغ‌التحصیل دیگر درباره ارتباط مدرک و بیکاری بپرسیم، گفته‌های متفاوتی داشته باشد، اما مهمتر از نظرات و رویکرد‌های شخصی روند‌های موجود و واقعیت‌هایی است که در این زمینه وجود دارد. زمانی که یک تلقی کلی درباره مساله‌ای وجود داشته باشد، برنامه‌ریزی‌ها نیز بر آن اساس شکل می‌گیرد. اینکه طرفداران این نظر که بسیاری افراد از بازار کار بیرون مانده‌اند چون مدرک دانشگاهی دارند و به قول معروف توقع‌شان زیاد است، دست بالا را دارند و برنامه‌ریزی‌ها را عوض می‌کنند.

یک کارشناس حوزه کار نظر دیگری در این زمینه دارد و می‌گوید این برخورد کلیشه‌ای متفاوت با واقعیت‌های جامعه است. کاظم فرج اللهی می‌گوید: وضعیت بازار کار آنقدر بد است که افراد اساسا فرصت رد کردن مشاغل و اندیشیدن به این موضوع را که باید حتما فلان کار را داشته باشند، فلان حقوق را بگیرند و فلان رتبه شغلی را طلب کنند، ندارند.

او تصریح می‌کند: اگر گزارش‌های مختلف در رسانه‌ها را بخوانید به تحصیل‌کردگانی برمی‌خورید که تن به انواع و اقسام شغل‌ها داده‌اند. خود من می‌توانم چندین و چند گزارش برای شما مثال بیاورم که در آن با تحصیل‌کرده‌ای گفتگو شده که دستفروشی می‌کند، کارگر ساده است یا حتی کولبر شده است. چرا این موارد را استثنا در نظر می‌گیریم، اما معدود افرادی را که حاضر به کار کردن نیستند چون شغل متناسب با تحصیلات خود به دست نیاورده‌اند، برجسته می‌کنیم و می‌گوییم همه همینطور هستند؟

این فعال کارگری با تاکید بر اینکه بیکار ماندن به دلیل داشتن مدرک دانشگاهی خیلی به ندرت اتفاق می‌افتد، عنوان می‌کند: در این بین سوال مهمی پیش می‌آید. چرا با وجود این همه نمونه از تحصیل‌کردگانی که کارگر ساده شده‌اند، بازهم عنوان می‌شود بیکاران بیکار هستند چون دنبال شغل رده بالا می‌گردند؟ به نظر می‌رسد اهداف پنهانی پشت این پروپاگاندا هست؛ برخی می‌خواهند با ترویج این کلیشه توپ را در زمین بیکاران بیندازند و بگویند اگر آنها بیکار هستند، دلیلش این است که خودشان نمی‌خواهند کار کنند.

تعداد دانشجویان در ایران طی حدود چهار دهه بیش از ۲۲ برابر رشد داشته است. در کنار این رشد نجومی وقتی رقم بالای بیکاری فارغ‌التحصیلان بیکار را قرار می‌دهیم، ساده‌ترین کار این است که نتیجه بگیریم رابطه مستقیمی بین افزایش تحصیلات و بیکاری هست!

او ادامه می‌دهد: گاهی پا را از این فراتر می‌گذارند و می‌گویند فارغ‌التحصیلان دانشگاهی مهارت و تخصص ندارند. واقعیت این است که مشکلات بازار کار و نرخ بالای بیکاری جوانان و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی نتیجه اتخاذ سیاست‌های کلان است. از نبود نیازسنجی درست برای بازار کار گرفته تا بی‌کیفیت بودن آموزش و همچنین نبود فرصت‌های شغلی نتیجه اقدامات غلطی است که مدیران انجام داده‌اند و اینکه توپ را در زمین افراد بیندازیم و بخواهیم بیکاری بیکاران را گردن خودشان بیندازیم، در واقع نوعی فرافکنی است.

فرج‌اللهی با تاکید دوباره بر این نکته که "فرافکنی نکنید، شغلی برای فارغ‌التحصیلان نیست"، می‌گوید: برخی افراد طوری حرف می‌زنند انگار تمامی شرایط آماده است، فرصت‌های شغلی خالی مانده وجود دارد و فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ناز می‌کنند و سر کار نمی‌روند. این کلیشه غلط و ضدتوسعه است و به تعمیق مشکلات بازار کار می‌انجامد.

باید گنجایش اقتصاد را بیشتر کرد

مشکلات جامعه ریشه‌های واقعی دارند و تا زمانی که با تحلیل‌های درست، این ریشه‌ها را نشناسیم، نمی‌توانیم راه‌حل درست انتخاب کنیم. در حوزه کار ترویج برخی تحلیل‌ها و حرکت روی برخی کلیشه‌ها باعث شده چشم بر واقعیت بسته شود. وجود تعداد زیادی فارغ‌التحصیل بیکار در ایران و ناتوانی در رفع بیکاری فارغ‌التحصیلان باعث شده در مواردی برخی افراد تقصیر را گردن خود افراد بیندازند. ممکن است کسانی به دلیل مدرک بالا توقع‌شان هم بالا رفته باشد، اما این موضوع عمومیت نداشته و نمی‌توان بر اساس آن برنامه‌ریزی کرد. هر چند فردی که وقت و هزینه می‌گذارد و مدرک دانشگاهی می‌گیرد حق دارد که بخواهد کاری متناسب با تحصیلاتش پیدا کند، اما بازار بد کار در ایران باعث شده بسیاری آرمان‌های خود را کنار بگذارند و برای کسب درآمد به کار‌های ساده رو بیاورند. با وجود این، به نظر می‌رسد فضا برای کار کردن به این صورت هم فراهم نیست. جدای از کوچک بودن کیک اقتصاد کشور، در بسیاری موارد رابطه بر ضابطه ارجحیت دارد و ساختار بازار کار هم طوری است که ارتقای شغلی تقریبا بی‌معنا شده است.

فرج‌اللهی با اشاره به این موضوع عنوان می‌کند که قرارداد‌های موقت کار باعث می‌شود افراد نسبت به اینکه چند ماه دیگر کار دارند یا نه شک کنند، چه برسد به اینکه انتظار داشته باشند با نشان دادن توانایی‌های خود ارتقای شغلی پیدا کنند.

کار کردن با اهداف مختلفی انجام می‌شود. یک فرد در عین حال که برای کسب درآمد کار می‌کند، علاقه‌مندی‌های خود را دنبال می‌کند، به دنبال چیز‌های جدید و پیشرفت است، دوست دارد استعداد‌های خود را شکوفا کند و ... . در ایران روز به روز انگیزه‌های شغلی کم می‌شوند و افراد فقط برای کسب درآمد کار می‌کنند. در چنین شرایطی عنوان کردن اینکه فارغ‌التحصیلان کار نمی‌کنند چون توقع‌شان بالاست بی‌معنا به نظر می‌رسد. واقعیتی که می‌توان روی آن تمرکز کرد و بر اساس آن برنامه‌ریزی کرد این است که به رغم اینکه افرادی با تحصیلات بالا تن به کار‌های ساده داده‌اند، باز هم نرخ بیکاری این افراد بالاست. اقتصاد کشور گنجایش این جحم از افراد بیکار را ندارد و برای رفع بیکاری نیازمند بزرگ کردن اقتصاد هستیم که آن هم با افزایش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی ممکن است.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: