تعداد بازدید: ۳۷۷
نوجوانی یعنی انتقال بین دوره کودکی و بزرگسال و در سرتاسر دنیا تکالیف اساسی این دوره بسیار مشابه‌اند
کد خبر: ۱۰۲۶۷۴
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۲
پس از نوجوانی...
به گزارش سرمدنیوز، نوجوانان باید بدن کاملا رشد یافته خود را بپذیرند، شیوه تفکر بزرگسالان را کسب کنند، به استقلال بیشتری دست یابند، روش‌های ارتباطی پخته‌تری داشته باشند و تشکیل هویت را آغاز کنند.

شروع نوجوانی با بلوغ مشخص می‌شود؛ انبوهی از رویدادهای زیستی که به جثه بزرگسالی و پختگی جنسی می‌انجامد. نوجوانی پیشرفت‌های شناختی سرنوشت‌سازی را نیز به همراه دارد. نوجوانان‌ می‌توانند اصول علمی دشوار را درک نمایند، با مسائل سیاسی دست و پنجه نرم کنند و به معنی نهفته در شعر یا داستان بپردازند.

اریکسون اولین کسی بود که هویت را به عنوان پیشرفت عمده شخصیت نوجوانی و گامی مهم به سمت تبدیل شدن به بزرگسال ثمربخش و خرسند تشخصیص داد. هویت عبارت است از اینکه مشخص کنید چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قائلید و تصمیم گرفته‌اید چه مسیری را در زندگی دنبال کنید.

گرچه بذرهای هویت قبلا کاشته شده‌اند اما نوجوانان تا اواخر نوجوانی و اوایل بزرگسالی جذب این تکلیف نمی‌شوند.

اریکسون معتقد است نوجوانان در جوامع پیچیده دستخوش بحران هویت می‌شوند.

آن‌ها به فرایند جست‌جوی درونی می‌پردازند، ویژگی‌هایی که خود را در کودکی توصیف می‌کردند زیر و رو و آن‌ها را در صفات تازه ترکیب می‌کنند. بعد از اینکه نوجوانان هویت را تشکیل می‌دهند در بزرگسالی به اصلاح آن می‌پردازند و تعهدات و انتخاب‌های قبلی خود را مجدد ارزیابی می‌کنند.

اریکسون تعارض روانشناختی نوجوانی را هویت در برابر سردرگمی نقش نامید. اگر تعارض‌های قبلی نوجوان به صورت منفی حل شده باشند یا اگر جامعه انتخاب‌های آن‌ها را طوری محدود کرده باشد که با توانایی‌ها  و امیال آن‌ها هماهنگ نباشند، ممکن است آن‌ها برای چالش‌های بزرگسالی آمادگی نداشته باشند. برای اکثر نوجوانان تشکیل هویت آسیب‌زا و ناراحت‌کننده نیست بلکه فرایند کاوش و به دنبال آن تعهد است.

نوجوانان در مقایسه با کودکان خردسال به ارزیابی جنبه‌های مختلف خود (Self) می‌پردازند. تغییرات در خودپنداره و عزت نفس زمینه را برای پرورش هویت شخصی یکپارچه آماده می‌سازد.

از اواسط تا اواخر نوجوانی تغییرات شناختی نوجوانان را قادر می‌سازد تا صفات خود را در یک سیستم سازمان یافته ترکیب کنند. استفاده آن‌ها از کلمات وصفی مانند «من خیلی زود عصبانی  می‌شوم»، «من واقعا روراست نیستم» نشان می‌دهد که آن‌ها می‌دانند ویژگی‌های روانشناختی می‌تواند از موقعیتی به موقعیتی دیگر تغییر کند.

همچون در اواسط کودکی افرادی که نیمرخ عزت نفس عمدتا مطلوبی دارند، سازگار، معاشرتی و وظیفه شناس هستند. در حالی که عزت نفس پایین در تمام زمینه‌ها با مشکلات سازگاری ارتباط دارد. نوجوانانی که از روابط والدین خود خیلی ناخشنود هستند اغلب پرخاشگر و ضد اجتماعی‌اند.

آن‌هایی که عزت نفس تحصیلی ضعیف دارند احتمالا مضطرب و افسرده هستند. همچنین در نوجوانی فرزندپروری مقتدرانه و ترغیب و حمایت معلمان عزت نفس بالا را پیشبینی می‌کند.

تشکیل هویت نوجوانان فرایندی دائمی و پویا را آغاز می‌کند که در آن تغییر در فرد یا موقعیت تنظیم مجدد هویت را امکان‌پذیر می‌سازد. تشکیل هویت نوجوانان هنگامی بهتر می‌شود که خانواده آن‌ها تکیه‌گاه امنی باشد که بتوانند با اطمینان از آن به دنیای گسترده‌تر پیش بروند.

تعامل با همسالان از طریق فعالیت‌های مدرسه و جامعه، نوجوانان را ترغیب می‌کند تا ارزش‌ها و امکانات نقش را کاوش کنند. دوستان نزدیک می‌توانند مانند والدین به عنوان تکیه‌گاه امن عمل کنند، حمایت عاطفی تامین نمایند و رشد هویت را الگو قرار دهند.

تشکیل هویت به مدارس و جوامعی که فرصت‎های غنی و متنوع برای کاوش فراهم می‌آورند نیز بستگی دارد همچنین فرهنگ نیز بر هویت تاثیر نیرومندی دارد.

کلبرگ رشد اخلاقی را در سه سطح سازمان داد. وی معتقد بود درک اخلاقی توسط همان عواملی ارتقا می‌یابد که پیاژه تصور می‌کرد برای رشد شناختی مهم هستند: ۱) دست و پنجه نرم کردن فعال با مسائل اخلاقی و توجه کردن به نقاط ضعف در استدلال جاری خویش. ۲) پیشرفت‌هایی در زمینه در نظر گرفتن دیدگاه دیگران که به افراد امکان می‌دهد تا تعارض‌های اخلاقی ر ا به شیوه‌های موثرتری برطرف کنند. چندین عامل از جمله روش‌های فرزندپروری، تحصیلات، تعامل با همسالان و فرهنگ بر درک اخلاقی تاثیر می‌گذارند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: