به گزارش سرمدنیوز، بحث فینتک (Fin Tech) یا فناوری مالی (Financial Technology) مدتی است تب و تاب خاصی را به "صنعت پرداخت" داده است و پیش بینی میشود در سال آتی نیز دامنه آن بیش از پیش گسترش یابد؛ امری که نه تنها باعث شده نظام پرداخت در روزهای پایانی سال درگیر رویدادهای فین تکی باشد بلکه پای دانشگاهها را نیز به برگزاری رویدادهای فینتکی باز کرده است.
مباحث مربوط به فناوری مالی سبب شده تا جمع زیادی از شتابدهندهها که گزارش عملکرد و شاخصهای کیفی عملکرد نیز از آنها تاکنون ارائه نشده، در حال فعالیت باشند و ظاهرا قرار است کسی از قافلهٔ رویدادهای فینتکی عقب نماند. اما در این میان ایده پردازان ماندهاند و ایدههایشان! اگر در بررسی هر رویداد بیش از نحوهی برگزاری رویدادها به نکات دیگری مانند رفتار ایدهپردازان توجه کنیم، خواهیم دید که نوآوران در هر رویداد پوستر رویداد بعدی را مطالعه میکنند و ایدههایشان را از شتابدهندهای به شتابدهندهی دیگر به امید کسب مقام بهتر یا دریافت هدیهای بالاتر میبرند که این نمیتواند جریان صحیحی برای حرکت فینتکهایمان باشد و خبر از نظاممند نبودن صنعت فین تکی میدهد.
اما جدا از بحث بررسی این رویدادها و اینکه آیا واقعا چنین اموری فراتر از یک "شو آف" هستند یا نه و آیا خروجی دارند و دردی از دردهای این صنعت درمان میکنند یا خیر، باید به این نکته توجه داشت که موج فینتکی در حال گسترش ما برای چه شکل گرفته و چه آیندهای در انتظارش است.
کمی واقع بین باشیم و ببینیم از فینتکها چه میخواهیم
در ابتدا ببینیم هدفمان از آمدن فینتکها چیست و طرح این سؤال باید بر تمام چراییهای این حوزه تقدم داشته باشد.
باید بررسی کنیم آیا فینتکها برای منتفع شدن هرچه بیشتر عدهای به میدان میآیند یا برای اجرا کردن رسالت خود یعنی تسهیل و شتابدهی در نظام بانکی و پرداخت. شاید پاسخ به این سوال بتواند قدری از تلاشها برای برگزاری رویدادهای فین تکی و جذب فینتکها را توضیح دهد.
درخصوص هدف پیدایش فینتکها در ایران نکته حائز اهمیت نخست این است که اگر بحث ایجاد نوآوری به جای ایجاد کسب و کارهای نوپا مطرح است و ما فقط خواهان تولید تکنولوژی جدید و هیاهوی پشت سر آن هستیم، بهتر است مانند گذشته از این افراد خلاق در بخش تحقیق و توسعهٔ شرکتها استفاده کنیم تا شاید تولید محصولات جدید نوآور و یا با احتمال کمتری تولید دانش جدید؛ هم سر و صدایی را که منتظرش هستیم ایجاد کند و هم کمکی به تولید دانش در کشور کرده باشد و از طرفی هم ایده پردازان را اندکی از سردرگمی دربیاورد. اما این کار با پایه و اساس فینتک و ایجاد کسب و کارهای نوپا در تناقض است و به نحوی همان چتر حمایتی غلطی است که نباید بالای سر فینتکها باشد.
البته باید دید شیوهٔ به ظاهر درستی که در پیش گرفتهایم نیز تا چه حد در راستای حرکت صحیح موج فینتکی کشورمان خواهد بود و تا چه حد موجب ایجاد کسب و کارهای نوپا، استقلال آنها و به نتیجه رسیدنشان خواهد شد.
نکته ی دوم آستینی است که باید بالا زده شود و قوانینی است که باید برای حوزهی فین تکها تدوین شود.
در حقیقت اینکه هنوز ساختاری قانونمند برای فینتکها در کشور ارائه نشده است؛ بحثی است که همواره کارشناسان صنعت پرداخت به آن معترض بودهاند. عدهای از کارشناسان علاوه بر نبود قوانین به عنوان مشکلات بیرونی، مشکلات درونی فینتکها را نیز بخشی از دغدغههای این صنعت و مضاعف کنندهٔ دردسرهای فینتکها دانسته و منشاء این مشکلات درونی را نیز همین نبود قوانین در خصوص فینتک ها و نبود منتورهایا مربیهای واقعی میدانند.
زیرساختهایمان را برای فینتکها آماده کنیم
با لحاظ موارد گفته شده جنبههای دیگری نیز در بررسی مشکلات فین تکها وجود دارد؛ یکی از این مشکلات زیرساختهای کشورمان در حوزهی فینتکها است که مانند زیرساختهایمان در سایر بخشها مناسب نبوده و حبابهای فراوانی دارد؛ از جمله میتوان به مشکل سیستم کارمزدیمان اشاره کرد که به علت مکانیسم اشتباه به بستری غلط برای تعریف کسب و کارهای فینتکی تبدیل شده و باعث شده بانکها نیز علاقهی زیادی برای ورود به حوزه فینتک نداشته باشند. بحث دیگر فرهنگ سازی در حوزه کسب و کارهای نوپا است که زیاد به آن توجه نشده است. در حقیقت اگر بخواهیم به درستی در مسیر فینتکی حرکت کنیم علاوه بر تنظیم قوانین، تغییر و اصلاح زیر ساختهایمان باید موارد دیگری را نیز در نظربگیریم و با فرهنگ سازی اعتماد به فینتکها و کسب و کارهای نوپا را بالا برده تا بتوانند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند و آنقدر بزرگ شوند که به قول یکی از قانونگذاران این حوزه به چشم رگولاتوری بیایند و با آنها سر میز مذاکره بنشینند.
بازی برد-برد
جنبهٔ دیگر تب فینتکی، بررسی بازیگران این صنعت و نحوه ی همکاریشان با فینتکهاست از شرکتهای پرداخت که مدتهاست حامی فینتکها هستند گرفته تا بانکها که اخیراً نام خود را فینتکی کردهاند و آمادگی خود را برای حمایت از این نوآورها اعلام نمودهاند همه و همه باید بررسی شوند تا ببینیم همکاری شرکتهای پرداخت و بانکها با فینتک ها تا چه حدی به نفع فینتک هاست و در این همکاری چه کسانی نفع بیشتری خواهند برد آیا فینتک ها منتفع میشوند یا همکاران قدرتمندشان!
باید ببینیم فینتک ها در آینده رقیب بانکها و شرکتهای پرداخت میشوند یا همکارشان و در صورت رقابت فینتکها به عنوان بازیگران جدید نظام بانکی و پرداخت چه اتفاقاتی برای این صنعت خواهد افتاد. اینکه شرکتهای پرداخت با اعطای درگاههای پرداختشان به فینتکها و افزایش تراکنشهایشان سود میبرند، قدرتمند تر میشوند و جایشان را در این صنعت محکم تر میکنند بحثی پیش روی فینتک هاست و از طرفی بانکها هستند که به سبب نظام کارمزدی غلط با افزایش تراکنشها کارمزد بیشتری میپردازند البته در این خصوص دو نکته وجود دارد که باید به آن توجه داشت اول اینکه درست است با افزایش تراکنش میزان کارمزد پرداختی توسط بانکها افزایش مییابد اما با تسهیل گری مالی به وسیلهی فین تکها هزینههای بانکها فروکش خواهد کرد و برای اظهار نظر در این خصوص باید هزینه-فایده کرد نکتهی دوم نیز این است که نظام غلط کارمزدی نباید جلوی حرکت فینتکها را بگیرد و بالاخره از جایی باید مدل کارمزدی غلطمان را اصلاح کنیم .
به طور کل برای یافتن مسیر صحیح اساسا باید روابط میان بازیگران صنعت پرداخت با فینتکها مشخص شود و قوانینی در این زمینه تنظیم شود همچنین اصلاحات زیر ساختی از الزاماتی است که باید صورت بگیرد و در خصوص روند صحیح تنظیم قوانین و نحوه ی درست اجرای آن نیز مطالعه ی سایر کشورهای پیشرو و بنیانگذاران صنعت فینتک میتواند موثر باشد زیرا در سایر کشورها این نوآوران بدون واسطه و مستقل فعالیت میکنند که این امری درخور توجه است گرچه زیر ساختهای متفاوت برای فینتک ها مقداری مسیر حرکتی را برای ما متمایز خواهد ساخت اما حداقل خط ذهنی را برای قانون گذاران مشخص خواهد کرد تا صنعت فینتک را نیز به صورت غلط بومیسازی نکنیم.
یادداشتی از: مهکامه صباغ
بقیه فقط تعریف و تمجید میکنن