تعداد بازدید: ۳۶۴
تهران در سه دهه اخیر شاهد تحولات زیادی بوده و به بلوغ توسعه سخت‌افزاری رسیده است؛ امروز دیگر از طریق توسعه بزرگراه ها نمی توان کیفیت زندگی را به شکل قابل ملاحظه ای ارتقا داد
کد خبر: ۹۸۲۸۴
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۱۳:۴۹
«هوشمندسازی شهر» راهکار توسعه پایدار تهران
به گزارش سرمدنیوز، زمانی در تهران، سوار اتوبوس های دو طبقه می شدیم و در خیابان های باریک شهر حرکت می کردیم تا بعد از مدت کوتاهی به منازل یک طبقه خود برسیم. اما امروز پایتخت به شهر بزرگراه ها، تونل ها و برج های سر به فلک کشیده بدل شده است که برای ادامه بقا در آن باید فکری کرد.

مرتضی احمدی از مشاوران کمیته شفافیت و شهر هوشمند شورای شهر تهران به عنوان راه حل به ضرورت هدف گذاری مناسب برای هزینه کردها و توسعه مبتنی بر رویکرد شهروند هوشمند باور دارد: «ما باید بدانیم چطور از دارایی هایی که داریم، بهترین استفاده را ببریم. در این شرایط نمی توان با ریختن میلیون ها تن بتن و ساخت پل و بزرگراه وضعیت زندگی را بهبود بخشید. باید به اقدامات هوشمندانه دست زد. باید کاری کنیم که مردم بدون نیاز به جا به جایی در سطح شهر، سرویس و خدمات مورد نظرشان را دریافت کنند».

احمدی روز جمعه افزود: باید شرایطی را مهیا کرد که نیاز نباشد مردم ساعت ها در خیابان دنبال جای پارک بگردند، افراد باید بتوانند با استفاده از تکنولوژی، سرویس حمل و نقل مورد نظرشان را انتخاب و از آن استفاده کنند. تنها در این حالت است که به یک شهر هوشمند تبدیل می شویم و می توانیم بسیاری از مشکلات را از قبیل مساله آلودگی هوای تهران را مانند برخی از دیگر کلانشهرهای بزرگ دنیا حل کنیم».

** جسارت تصمیم گیری
وی افزود: با هوشمندسازی شهر، اداره تهران ارزان تر می شود و کیفیت زندگی شهری بالا می رود. فارغ از تلاش های صورت گرفته در ابتدای مسیر هوشمندسازی شهر، باید به این نکته توجه کرد که توسعه شهر هوشمند نیازمند مدیران هوشمند است، مدیر نباید فقط مدیر «هزینه کرد» باشد، بلکه لازم است مدیر «درآمد و هزینه» باشد، باید به همه هزینه ها نگاه اقتصادی کند، جسارت تصمیم گیری داشته باشد و بفهمد هر روز که از پیشرفت و توسعه عقب می افتد، در واقع 2 روز را از دست می دهد. یک روز بابت عدم پیشرفت خود و یک روز بابت پیشرفت رقیبان.

** تحلیل داده و سنسورها
وی همچنین گفت: به طور کلی دو عامل فناورانه راه دنیا را به سمت هوشمندسازی هموار ساخته است. عامل اول توسعه دانش تحلیل داده هاست که ما امروزه آن را به عنوان موضوع داده کاوی می شناسیم. این فناوری به ما کمک کرد که توانایی دیدن واقعیاتی را پیدا کنیم که قبلا نمی دیدیم. در واقع امکانی است که بتوانیم پیچش مو را ببینیم و الگوهای پنهانی بین داده ها را استنباط کنیم. بنابراین با تحلیل داده، چشم ما به دنیای دیگری باز شد.

«عامل دوم سنسورها هستند که باعث شدند ما از دریچه قاب کامپیوترها خارج شویم. نفوذ فناوری اطلاعات به تمام ساحت های زندگی ما تسری پیدا کرده است. تا پیش از این، کل کار ما و ارتباطی که با تکنولوژی داشتیم در قالب یک کامپیوتر یا یک تلفن همراه بود. اما در حال حاضر با به وجود آمدن و توسعه کاربرد سنسورها، تمام دستگاه ها و ابزارهایی که در زندگی با آن سر و کار داریم، به یک شبکه متصل هستند و ما می توانیم آن ها را مدیریت کنیم. دو عامل تحلیل داده ها و سنسورها قدرتی به ما داده اند که بتوانیم هوشمندانه زندگی کنیم.»

** هوشمندسازی و تاثیر آن در زندگی در تهران
زمانی که از شهر هوشمند صحبت می کنیم با مفهومی فراتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات رو به رو هستیم. هر چند ابزار به وجود آمدن آن بر پایه فناوری اطلاعات قرار دارد، اما واقعیت این است که موضوع شهر هوشمند لایه های مختلفی دارد و تمام ابعاد زندگی در یک شهر اعم از حمل و نقل، ساختمان، اقتصاد، کسب و کار و یا نوآوری را در بر می گیرد.

احمدی با اشاره به این واقعیت افزود: برای مثال وجود خودروهای برقی یکی از پروژه هایی است که در برخی شهرهای دنیا برای هوشمندسازی شهر از آن استفاده می کنند. در کشور ما این فناوری وجود ندارد، در حالی که به علت آلودگی هوا ضرورت آن به شدت حس می شود و در آینده نزدیک برای استفاده از این تکنولوژی، حتی زمینه های اقتصادی برای سرمایه گذاری به وجود می آید.

** تعریف سرویس های جدید براساس نیاز شهروندان
احمدی معتقد است محور قرار دادن شهروندان برای تعریف سرویس متناسب با نیازشان از اصول هوشمندسازی شهر است: «تا پیش از این در حوزه فناوری اطلاعات بیشترین تمرکز شهرداری برای ساخت زیرساخت های پشت صحنه بوده است. در حال حاضر بیش از ۱۵۰ سامانه مستقل در شهرداری تهران وجود دارد که باید این ها را شهروندمحور کرد و سرویس هایش را به شکل مستقیم تحویل شهروندان داد».

وی افزود: نکته دوم، احراز هویت الکترونیکی و امضای دیجیتال است که در سطح ملی به آن نیاز داریم اما همچنان عملیاتی نشده و طرح های توسعه کشور در حوزه هوشمندی معطل این مساله هستند. در هر حوزه ای که ما قصد ارائه خدمات داشته باشیم باید احزار هویت الکترونیکی صورت گیرد. نداشتن سامانه احراز هویت باعث شده، ما یکی از پله های اصلی بلوغ شهر هوشمند را طی نکنیم.

احمدی در ادامه گفت: دولت با استفاده از کارت ملی هوشمند می تواند این سامانه را راه اندازی کند، اما هنوز از این زیرساخت استفاده عملی نشده است. در این صورت می توان سرویس های اصلی شهری را که نیازمند همکاری بسیاری از سازمان های داخل و خارج از شهرداری است، یکپارچه کرد و در اختیار شهروندان قرار داد.

** خدمات شهروندمحور
وی درباره خدمات شهروندمحور توضیح داد: برای انجام خدمات صدور ساختمانی، پایان کار، پروانه ساخت و سایر خدمات نهادهای بسیار زیادی دخیل هستند. زمانی که ما درباره خدمات شهروند محور صحبت می کنیم، مقصود اینکه شهروند بدون اینکه نیاز داشته باشد به محلی مراجعه کند، بتواند از طریق اینترنت درخواست خود را برای انجام این کارها ثبت و پیگیری کند. اما زمانی که صحبت از هوشمندی شهر به میان می آید باید علاوه بر این ها اتفاقات دیگری رخ دهد.

«شهروندان به واسطه هر ارتباطی که با شهرداری دارند، در آن حوزه اطلاعات و دیتا تولید می کنند. زمانی که این داده ها را جمع آوری کنیم، یک شخصیت دیجیتالی برای هر شهروند شکل می گیرد که مشخص می کند شهروند چقدر ارزش برای شهر ایجاد کرده، چه میزان برای شهر هزینه داشته و چقدر پیشنهادهای نوآورانه‌ ارائه داده است و نیز بسیاری از دیگر داده‌ها نیازها، انتظارات و ویژگی‌های شهروند را نشان می‌دهد. وقتی این اطلاعات را داشته باشیم می توانیم با توجه به آنها، گروه های مختلف جامعه را شناسایی و سرویس ها و خدمات مورد نیازشان را تعریف و ارایه کنیم.»

وی افزود: با استفاده از این اطلاعات دیگر نیاز نیست شهرداری یک سرویس برای هشت میلیون شهروند ارائه دهد بلکه می تواند زیربخش هایی از شهروندان را شناسایی کند که به خدمات مخصوص نیاز دارند و اینجاست که صحبت از خدمات مبتنی بر نیاز به وجود می آید.

** سلامت اداری
سلامت اداری موضوع دیگری است که احمدی به آن اشاره کرد: سلامت اداری و پیشگیری از تقلب و تخلف از دستاوردهای شهر هوشمند است. زمانی که از تمام اقدامات و فرآیندهایی که در شهر صورت می گیرد اطلاع داشته باشیم و همه چیز شفاف باشد، می توان الگوهای تقلب را شناسایی و از سامانه هایی برای کشف این مسائل استفاده کرد؛ این کار به شکل سیستماتیک از بروز تخلفات جلوگیری می کند.

** مشارکت با بخش خصوصی
برای شهر هوشمند، نیازها زیاد و منابع اندک هستند. احمدی می گوید ضرورت از این جا نشات می گیرد: «برای به ثمر رسیدن پروژه های شهر هوشمند باید صدها میلیارد تومان سرمایه گذاری کرد و ممکن است برخی از آنها بعد از ۱۰ سال به بهره برداری برسند. حتی ممکن است این پروژه ها موفق هم نباشند. البته این امر منحصر به ایران نیست و در تمام دنیا اتفاق می افتد، به همین دلیل باید این ریسک را توزیع کرد و وارد مشارکت با بخش خصوصی شد.»

سیاست دیگری که احمدی درباره آن صحبت کرد، «داده باز» است. «داده های بسیار زیادی داخل شهرداری تهران وجود دارد، از پسماند گرفته تا حمل و نقل و ترافیک و شهرسازی. از دوربین هایی که داده های تردد خودروها را گردآوری می کنند تا نقشه های شهری. این داده ها برای دو گروه در خارج از مدیریت شهری مهم است.

گروه اول پژوهشگران دانشگاهی که می‌خواهند در عرصه های مختلف فناوری و زندگی شهری تحقیق و توسعه انجام دهند. گروه دوم کسب وکارهای نوپا که می‌توانند با استفاده از این داده‌ها، سرویس‌های دقیق و جدیدی ارایه کنند، مشتری شناسایی کرده و سرویس را به آنها تحویل دهند.»

** از بین بردن صندلی های فساد
از دیگر سیاستها در شهر هوشمند، کاهش نیاز به مراجعه حضوری شهروندان برای دریافت خدمت است. احمدی با این توضیح افزود: کاهش زمان ارائه خدمت از سیاست های شهر هوشمند است. زمانی که فرد برای انجام کار مراجعه حضوری دارد، ممکن است بی عدالتی در حقش انجام شود. مراجعه حضوری، انواع مراودات غیرشفاف را به وجود می آورد در حالی که مراجعه غیرحضوری، صندلی های فساد را از بین می برد.

«امروز دریافت یک پروانه ساختمانی در شهرداری تهران نزدیک به ۹۰ گام دارد. صدور یک پروانه ساختمان ممکن است ماه ها به طول بیانجامد و حتی چند ماه بعد، متقاضی دوباره به مبدا صفر برگردانده و مجبور به آغاز از ابتدای فرایند شود. اگر خدمات این چنینی به صورت الکترونیکی ارائه شود، هم مردم منتفع می شوند و هم دفاتر خدمات الکترونیک شهر نقش واقعی خود را انجام خواهند داد.»

وی به یک مورد دیگر هم اشاره کرد: سیستم های شهر هوشمند باید پایدار و تاب آور باشند؛ مثال ملموس از انتظار پایداری سرویس این است که بتوان ساعت ۱۰ شب نیز یک ویدئو را بدون وقفه به صورت زنده تماشا کرد نه این که فقط چهار صبح این امکان مهیا باشد. مثال دیگر اینکه سازمان‌های امدادی می گویند به طور متوسط در مدت مثلا سه دقیقه به محل حادثه می رسیم اما تجربه شهروندی ما خلاف این را نشان می‌دهد؛ زیرا در ساعات اوج ترافیک که معمولا اوج نیاز به خدمات امدادی نیز هست، وسایل امدادی امکان حرکت در بزرگراه ها را ندارند. رسیدن به سیستم پایدار و تاب آور این مشکلات را حل می کند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: