تعداد بازدید: ۳۵۲
جنگ تجاری فرصت‌هایی نیز برای اقتصاد ایران به همراه دارد. شناسایی فرصت‌های سرمایه‌گذاری و جذب چینی‌ها به خصوص در حوزه‌های نفتی و همکاری با صنایع دچار محدودیت در آمریکا می‌تواند غنایم ایران از این جنگ باشد
کد خبر: ۱۰۳۴۶۰
تاریخ انتشار: ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۳

استراتژی مناسب در دعوای اقتصادی چین و آمریکا چیست؟

به گرارش سرمدنیوز، جنگ تجاری میان دو قدرت اول اقتصاد دنیا، یعنی آمریکا و چین، به مهم‌ترین موضوع اقتصاد جهانی تبدیل شده است. سایه جنگ تجاری میان آمریکا و چین، بر سر بسیاری از اقتصادهای بزرگ و کوچک دنیا سایه افکنده و این موضوع باعث شده بسیاری از کارشناسان، تحلیل‌هایی درباره اثر جنگ تجاری بر هر یک از مناطق اقتصادی دنیا ارائه کنند. سوال مهم این است که این جنگ تجاری تا چه حد می‌تواند اقتصاد ایران را تحت‌تاثیر قرار دهد؟ اقتصادی که به‌دلیل تحریم‌های اقتصادی از یکسو کمترین تعاملات را با یک طرف دعوا یعنی آمریکا دارد، اما از سوی دیگر، به‌دلیل وابستگی انرژی چین به ایران و رقم بالای حجم تجارت ایران با چین، اثرپذیری اقتصاد ایران از این تنش تجاری در برخی موارد قابل توجه خواهد بود. بنابراین به نظر می‌رسد پس‌لرزه‌های این جنگ در اقتصاد ایران نیز مشاهده خواهد شد و می‌توان با بهره‌گیری از استراتژی بهینه، از این جنگ تجاری، غنایمی را کسب کرد.

دو نگاه به اثرجنگ تجاری

درباره اثر‌گذاری جنگ تجاری ایران و آمریکا دو نگاه متفاوت وجود دارد. برخی معتقدند با توجه به حجم پایین اقتصاد ایران در نقل‌وانتقالات بین‌المللی، این جنگ تجاری از لحاظ اقتصادی نمی‌تواند بر اقتصاد کشور اثر قابل‌توجهی داشته باشد، اگر چه شاید تنش‌های سیاسی میان دو ابرقدرت دنیا، باعث شود که از شدت فشارهای سیاسی و تحریمی بر اقتصاد کشور کاسته شود و زمین جدیدی را برای بازی ایران تعریف کند. برخی دیگر معتقدند اقتصاد ایران نیز با توجه به ظرفیت خود می‌تواند در این جنگ تجاری، وضعیتی را تعریف کند، در نتیجه فعل‌وانفعالات اقتصادی بر اقتصاد کشور نیز اثرگذار است. اما این اثرگذاری از چه مسیرهایی می‌تواند اتفاق بیفتد و این مسیرها تا چه میزان در اقتصاد کشور موثر خواهد بود. به‌نظر می‌رسد کانال اثرگذاری می‌تواند از سه طریق ایجاد شود:

اثر تضعیف یوآن

اسلحه چین در جنگ تجاری تضعیف ارزش یوآن در مقابل دلار است. این موضوع باعث شده که نسبت برابری دلار به یوآن از مرز روانی ۷ بیشتر شود. در نتیجه پول ملی چین کاهش ارزش داشته تا صادرات این کشور ارزان‌تر از قبل شود. این موضوع می‌تواند بر هزینه تمام‌شده واردات ایران نیز تاثیر بگذارد و اندکی این واردات را ارزان‌تر از قبل کند. جذاب‌سازی واردات از چین: کاهش هزینه واردات، باعث خواهد شد که تمایل به واردات کالای چینی بیشتر از گذشته شود. بنابراین افزایش میزان واردات و ارزان‌تر شدن آن از مبدا چین، می‌تواند به‌عنوان یک اثر مثبت بر حجم مبادلات غیرنفتی مطرح شود. می‌توان پیش‌بینی کرد که در ماه‌های آتی، میزان واردات ایران از چین رشد کند.

اثر ارزی بر ایران: علاوه بر این، تضعیف ارزی یوآن می‌تواند بر روابط تجاری نفتی ایران و چین نیز اثرگذار باشد. نکته مهم قراردادهای نفتی ایران و چین است که اگر این قراردادها براساس پول ملی چین منعقد شده باشد، می‌تواند منجر به کاهش درآمدهای ارزی کشور شود، اما اگر تضعیف پول چینی، در این قراردادها اثرگذار نباشد و نوع قراردادها براساس ارز دیگری باشد، این روند نمی‌تواند بر حجم درآمدهای ارزی موثر باشد. از سوی دیگر، به‌دلیل اینکه برخی از دارایی‌های خارجی ایران از یوآن تشکیل می‌شود، این موضوع می‌تواند بر کاهش ارزش این دارایی اثر بگذارد و نیاز است با توجه به تداوم جنگ تجاری، یک تغییر سیاست در بحث دارایی‌ها صورت گیرد.

اثر رکودی در اقتصاد

یکی از پیامدهای جنگ تجاری که کارشناسان به آن اشاره می‌کنند، اثر رکودی جنگ تجاری در اقتصادهای دو کشور و حتی کشورهای دیگر است. اعمال تعرفه‌ها و اختلال در رفت‌وآمدهای تجاری، چشم‌انداز رشد اقتصادی دنیا را کاهشی می‌کند. در نتیجه این کاهش رشد اقتصادی می‌تواند بسیاری از اقتصادها را به فاز رکودی بکشاند.

کاهش واردات انرژی: اگر رشد اقتصادی چین، به‌عنوان دومین اقتصاد برتر جهان کند شود، این موضوع در تجارت اقتصادی ایران و سایر کشورهای طرف تجاری ایران نیز اثرگذار خواهد شد. همچنین بسته به میزان جنگ تجاری این موضوع می‌تواند بحث واردات انرژی از کشور را تحت‌تاثیر قرار دهد. چین یکی از کشورهایی است که در زمان تحریم نیز به واردات از ایران ادامه داده است، اما اگر رشد اقتصادی این کشور کند شود، در نتیجه تمایل به واردات انرژی نیز کمتر خواهد شد.

توجه به ایجاد ارزش افزوده: اگرچه اثر رکودی چین باعث کاهش واردات انرژی و مواد اولیه از ایران خواهد شد، اما می‌تواند این فرصت را ایجاد کند که ایران کمتر بر سیاست خام‌فروشی تمرکز کند و با تسهیل شرایط کسب‌وکار، توسعه فناوری و توجه به بخش‌خصوصی، به‌جای صادرات مواد اولیه به چین و واردات کالای نهایی، این حلقه را در داخل کشور ایجاد کند.

اثرگذاری بر محصولات کشاورزی

آمارها نشان می‌دهد بخش قابل‌توجهی از صادرات آمریکا به چین، محصولات کشاورزی است. این رقم به حدود ۱۲۰ میلیارد دلار می‌رسد، بنابراین اعمال تعرفه یا منع واردات باعث می‌شود چین به‌دنبال دیگر بازارها برای تامین محصولات کشاورزی خود باشد.

مداخله در بازار وارداتی ایران: به‌طور سنتی ایران برای تامین محصولات کشاورزی خود از جمله نهاده‌های دامی، برنج و دیگر محصولات خود به بازارهای کشورهایی چون برزیل و هند وابسته است. درصورتی که چین به‌دنبال جایگزینی برای واردات از آمریکا باشد، حتما به کشورهای طرف معامله با ایران مراجعه می‌کند و در صورت ارائه پیشنهادهای مناسب می‌تواند در روابط تجاری کشاورزی میان ایران و سایر کشورها اختلال ایجاد کند. در نتیجه این موضوع باعث می‌شود که ایران به‌دنبال مبادی تجاری جدیدی برای واردات نهاده‌های دامی باشد و حتی شاید این موضوع بر قیمت واردات محصولات کشاورزی ایران اثر بگذارد.

برنامه‌ریزی صادرات به چین: به نظر می‌رسد که با تداوم جنگ تجاری و ایجاد تعرفه برای تجارت چین و آمریکا، توجه به واردات محصولات کشاورزی از سایر کشورها بیشتر می‌شود. اقتصاد ایران با توجه به ظرفیت خود می‌تواند به نوعی برنامه‌ریزی کند که برخی از این محصولات کشاورزی را که توانایی تولید آن را دارد، به چین صادر کند. البته این موضوع نیز نیاز به سرمایه‌گذاری دارد که می‌توان با یک قرارداد دو طرفه، این سرمایه‌گذاری را از چین به ازای صادرات بلندمدت کسب کرد.

چه کار باید کرد؟

با توجه به این موضوع بروز جنگ تجاری می‌تواند هم فرصت و هم تهدید را برای اقتصاد ایران به وجود آورد. به همین دلیل سیاست‌گذاری و رفتار مناسب می‌تواند باعث شود که با تهدیدها مقابله و از فرصت‌ها نیز استفاده شود. در وهله اول در کوتاه‌مدت نیاز است که نهادهای پژوهشی کشور، فرصت‌ها و تهدیدهای جنگ تجاری را شناسایی کنند و متناسب با آن برنامه و استراتژی لازم ایران را مشخص کنند. شاید این موضوع مطرح شود که جنگ تجاری چین و آمریکا به‌دلیل رویکردهای ترامپ آغاز شده و ممکن است که در دوره پساترامپ این موضوع حل شود.

اما بررسی سند امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که این کشور چین را به‌عنوان چالشی، علیه قدرت، نفوذ و منافع واشنگتن می‌داند. در این سند، چین به همراه روسیه، قدرت‌هایی توصیف شده‌اند که به‌دنبال تغییر جهان براساس آرمان‌های خود هستند و این کشورها را دو قدرت مقتدر توصیف کرده که ممکن است موقعیت آمریکا را به خطر بیندازند. طبیعی است که با توجه به قدرت اقتصاد رو به رشد چین، یکی از راهکارهای آمریکا، ایجاد اختلال در مسیر اقتصادی چین است. در نهایت حتی پس از ترامپ نیز نمی‌توان انتظار داشت که این جنگ تجاری تمام شود و این احتمال وجود دارد که این جنگ در زمینه‌های دیگر نیز تداوم داشته باشد.

در بلندمدت نیز اقتصاد ایران باید زمینه نزدیکی خود را با اقتصاد چین با توجه به مشترکات خود فراهم کند. درحال‌حاضر با توجه به تحولات صورت‌گرفته کشورهای شرق آسیا، چین توجه ویژه‌ای به انتقال انرژی از خاورمیانه دارد. این موضوع می‌تواند زمینه همکاری اقتصادی ایران و چین را حتی در شرایط تحریم‌ها نیز به‌وجود آورد. اگرچه حجم تجارت چین و آمریکا با تجارت خارجی ایران قابل مقایسه نیست، اما تشدید این جنگ می‌تواند باعث شود که چین به‌دنبال تشدید سرمایه‌گذاری در اقتصادهای در حال توسعه باشد. به‌عنوان مثال در هفته‌های اخیر چین به میزان ۱۶ میلیارد دلار در صنعت نفت نیجریه سرمایه‌گذاری کرده است. در واقع جنگ تجاری باعث می‌شود که دست سیاست‌گذاران چینی برای حرکت به سمت ایران بازتر از گذشته شود.

همچنین طی ۵ سال اخیر میزان سرمایه‌گذاری خارجی چین در سایر کشورها رقمی بیشتر از ۱۱۱۵میلیارد دلار بوده است.

در ماه‌های گذشته، ویزای ورود چینی‌ها به ایران برداشته شده که این گام می‌تواند زمینه حضور فعالان اقتصادی این کشور را فرآهم کند. بنابراین در سال‌های گذشته به‌دلیل حجم بالای صادرات چین، منابع قابل‌توجه ارزی در اختیار این کشور قرار گرفته که در بسیاری از کشورها این مبالغ سرمایه‌گذاری شده است، از سوی دیگر در سایه تشدید تحریم‌های آمریکا، ایران به شدت نیاز به سرمایه‌گذاری دارد. این دو تکه پازل در صورت سیاست‌گذاری مناسب می‌تواند به هم متصل شود و پس از اتصال انرژی ایران به بنادر چین، زمینه اتصال سرمایه چینی به اقتصاد ایران را فراهم کند. البته با وجود تحریم‌های تخریب‌کننده آمریکا متقاعد کردن سرمایه‌گذاران چینی برای کار در ایران دشوار خواهد بود و نیاز است که در این خصوص سیاست‌های تسهیل‌کننده به کار گرفته شود.

از سوی دیگر، افت ارزش یوآن باعث می‌شود که تمایل برای واردات کالای چینی به ایران افزایش یابد، این موضوع اگرچه می‌تواند روی سطح عمومی قیمت‌ها اثر کنترلی داشته باشد، اما رقیبی برای تولید‌کننده داخلی خواهد شد، زیرا عمده کالاها از چین به‌عنوان محصول نهایی وارد می‌شود و افزایش این نوع واردات باعث ایجاد ارزش افزوده در اقتصاد کشور نخواهد شد. نکته مهم دیگر این است که افزایش شکاف میان دو قدرت اصلی اقتصادی جهان اگرچه می‌تواند بر بسیاری از کشورها اثر منفی بگذارد، اما با توجه به شرایط تحریمی اقتصاد کشور، می‌تواند فرصت مناسبی را برای افزایش تبادلات تجاری اقتصاد ایران با چین و حتی کشورهای دیگر فراهم کند.

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: