به گزارش سرمدنیوز، تشویق مردم به ورود به «بورس»،این بار «معیشت مردم» بود در حالی که بسیاری از افراد، آخرین اندوختههای خود را به این بازار هدایت کردند، هیچ چشمانداز شفافی را در انتظار خود نمیدیدند و تشویق دولت به حضور در «بورسِ پررونق» را به هشدار کارشناسان و تاکید آنها برای آموزش پیش از حضور در این بازار برتر دیدند.
این در حالی است که ورود به هر رویداد و رویکردی، بدون بررسیهای کارشناسی، هر چند هم که اقدامی صحیح با چشماندازی روشن باشد، نمیتواند از مطلوبیت مناسبی برخوردار گردد. شرط موفقیت در هر پروسهای آمادهسازی و فراهم آوردن زیرساخت مناسب برای آن است که تجربههای موفق و ناموفق پیشین، خود گواه این ادعاست .
کاهش جریان نقدشوندگی در بورس یکی دیگر از شاخصهایی به شمار می آید که، سایه نگرانی بر این بازار را روز به روز افزایش داده و دامنه اعتراضات را هر روز افزایش میدهد.
کارشناسان معتقد هستند که؛ در حال حاضر امکان نقدشوندگی در بازار بورس کم است اما در بازاری که ۸۰ درصد فعالین آن عمر بورسی کمتر از یک سال دارند و فقط صف خرید و صف فروش میشناسند، حرکت سازمان درمورد تغییر دامنه نوسان به جا بوده است.
به گفته این گروه بیتوجهی به هشدارهای اول سال جهت آموزش مردم برای دعوت کردن مردم به بورس بدون اینکه آموزش ببینند، اشتباه محض اعلام کردند، اما مردم دعوت شدند و نتیجهاش این شد.
هیجانات بورسی بر سرِسفره معیشت مردم!
هیجانات ورود به بورس این بار با شاخصی با عنوان «معیشت مردم» سنجیده می شود. دولت در صورت عدم کنترل بهینه هیجانات ورود به این بازار، دستانی خالی برای مطالبه گران خالی از معیشت، بر سر سفره های خود خواهد داشت. ورود به هر رویداد و رویکردی، بدون بررسیهای کارشناسی، هر چند هم که اقدامی صحیح با چشماندازی روشن باشد، نمیتواند از مطلوبیت مناسبی برخوردار گردد. شرط موفقیت در هر پروسهای آمادهسازی و فراهم آوردن زیرساخت مناسب برای آن است که تجربههای موفق و ناموفق پیشین، خود گواه این ادعاست.
بورس/ تحریم / کرونا و ...
تمایل ناگهانی مردم به بورس و بسترسازی دفعی دولت در این زمینه، که مسلماَ با وقوع بحرانهای اخیر همانند تحریم و شیوع کرونا و … کسادی بازار کسب و کار نیز بیارتباط نیست، چرا که مردم را به صورت غیر مستقیم به این اندیشه واداشته تا بتوانند سرمایههای خود را پس از ورود موفق یا ناموفق به بازارهای موازی از جمله بازار سکه و ارز، این بار در «بورس» بیازمایند.
لیکن بازار بورس زوایایی جدا از خرید و فروش سکه یا خرید ارز و ذخیره آن جهت حفظ قدرت پول دارد، بورس برای کسانی که تازه وارد در این وادی هستند بازاری با ریسکهای متعدد است و با توجه به کسادی بازار کار تولید و تجارت، تودههای مردم با فروش سرمایههای غیر نقدی خود یا حتی سرمایه معیشتی خانواده به این حوزه روی میآورند.
اما تبعات و نوسانات بازار بورس فقیر و غنی و رزق و روزی و … نمیشناسد.
رونق ناگهانی «بورس » چرا؟
توصیه دولت به حضور شرکتهای حوزه نفت و پتروشیمی و … به بورس و اعلام خبر واگذاری اموال دولتی در بورس، عرضه سهام صندوقهای دولتی و … باعث ایجاد هیجانات کاذبی شده که اگر به شکل بهینه مدیریت نشود، شاید هزینههای بسیار سنگینتری از درآمدی که از حضور و هدایت نقدینگیها در بورس برای آن متصور است پرداخت.
چرا که عدم موفقیت معاملهگران تازه وارد به بورس که با سرمایههای معیشتی خود وارد این صحنه میشوند و در صورت عارض شدن تلاطمها و نوسانات بازار سهام و از دست دادن سرمایهشان، با سطح بزرگی از اعتراضات مواجه خواهیم شد که تبعات نامطلوب بیشتری از تصمیمات ناخوشایند و بدون پشتوانه مشابه پیشین خواهد داشت.
فرشید فرزانگان رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و امارات در این باره میگوید: طی ۱۰ سال گذشته بورس ایران از رشد کلی و تدریجی مناسبی برخوردار بوده است، اما اینکه شاخص این ارزیابی بدون در نظر گرفتن دیگر شاخصهای رشد اقتصادی سنجیده شود مسلماَ ارزیابی صحیحی نخواهد بود.
وی شارژ نقدینگی و ورود توده سرمایههای خرد و کلان به بورس را بدون شناخت بازار و چند و چون آن عامل ایجاد مشکلات فراوانی دانست و گفت: کاربران جدید بورس درگیر هیجانات بازار، با اندک سرمایههای خود بدون اطلاعات از این بازار وارد بورس خواهند شد. اما این گروه مطالبهگران آینده هستند که ممکن است جریان موسسات مالی و اعتباری در این خصوص نیز مجدداً تکرار گردد.
فرزانگان یادآور شد: تشویق مردم به حضور در بورس و آوردن سرمایههای خود در این بازار بدین معناست که در حال حاضر بیشترین سود را میتوان در این بازار تجربه کرد و رواج چنین اندیشهای به تمامی بخشهای اقتصادی کشور تسری خواهد یافت، رشد اقتصاد کشور چنانچه بر پایه تولید و ارائه خدمات با کیفیت و طی مراحل علمی، اصولی و پلکانی منطبق با استانداردهای جهانی نباشد پیشرفت ریشهای نخواهد داشت و با هجوم مردم به بازار سهام در حالیکه عرصه اقتصادی کشور برای رشد مهیا نیست بر کیفیت اقتصاد افزوده نمیشود.
وی بررسی رشد نقدینگی طی بازههای زمانی 5 ، ۱۰ و 15 سال اخیر بر اساس ریال قابل تامل دانسته و تصریح کرد:
اگر رشد بازار سرمایه را بر اساس محاسبات نرخ تسعیر«دلار» در هر زمان بررسی کنیم خواهیم دید این رشد، بیشتر در نتیجه افزایش قیمت ارز حاصل شده و مهمترین عامل افزایش شاخصهای بورس، ناشی از کاهش ارزش ریال در مقایسه با ارزهای خارجی بوده و این به آن معنی است که پارامترهایی خارج از فضای بورس، بر افزایش شاخصهای بورس تاثیرگذار بوده است.
وی شاخصهای رشد اقتصادی را تابعی از مجموعه عواملی دانست و اذعان داشتند که رشد بازار سرمایه بطور کلی نمیتواند شاخص دقیقی برای توسعه اقتصادی باشد البته اظهار این مطلب که کلیت بورس مطلوب نیست نیز صحیح نمی باشد و رشد شاخص هر سهم چنانچه بر پایه صورتهای مالی تدوین شده و سوددهی متعارف شرکت ها باشد فیالواقع باید مورد تمایز و مزید توجه مردم قرار گیرد، فلذا ضروریست دعوت مردم برای ورود به بازار سهام با پیش نیاز آموزش همراه باشد.
به گفته وی، مقایسه رشد بورس با رشد سایر قسمتها، بدون در نظر گرفتن زنجیرهای که همه بخشهای کشور را به هم متصل کند، بیانگر اقتصادی بیمار است که مسلماَ در جایی به مشکل خواهد خورد و تبعات آن باز هم زنجیروار به قسمتهای دیگر سرایت خواهد کرد.
تکرار بازار سرمایه و بورس این بار در «بیت کوین»
روزبه شریعتی در باره تغییر روند سرمایه گذاری مردم از «بورس» به «بازار ارزهای دیجیتالی» و نبود کنترل در این زمینه گفت: افرادی که در بورس ضرر کردند درحال خرید بیت کویین هستند. آماری خواندم مبنی بر اینکه روزی ۲۰۰۰ میلیارد تومان گردش مالی رمزارز است. چرا باید سرمایهگذاری که منجر به خروج ارز از کشور میشود آنقدر راحت در کشور تبلیغ شود؟ این روزها همه درحال جست و جوی اطلاعات درمورد بیت کوین هستند درحالی که یک روز این جستوجو درمورد بورس بود. هرچند خوشحال کننده بود اما این نتیجه برای بورس برای هیچ فردی خوشایند نیست.
وی افزود: نوسان پذیری رمزارزها به قدری زیاد است که ممکن است فرد یک روزه ۴۰ درصد ضرر ببیند. مردم رمز بورسی خود را گم میکنند و در تماس با کارگزاریها میخواهند در پیدا کردن رمزشان به آنها کمک کنند، درحالی که اگر رمز درگاه خرید ارز دیجیتال خود را گم کند زندگی شان به باد میرود و راهی ندارند!
سخن پایانی:
پیدا کردن مُسَکِن برای چالشهای اقتصادی و از جمله «مطالبهگری» مردم، تبدیل به عادتی شده است که گویا دیگر متولی هم ندارد!
نگه داشتن صوری شاخصها در حدی که ظاهری سبز به بازار سرمایه بدهد در حالی است که هیچ نقدشوندگی دراین بازار وجود ندرد.
آیا برای بازار سرمایه با وجود شرکتهایی که پویایی را به خود نمیبینند، چشمانداز خوبی متصور است؟
و اینکه به راستی مسئولیت پاسخگویی مردمی که در تحتِ فشار اقتصادی فراوان آخرین اندوختههای خود را به بازارهایی که آشکار و پنهان از سوی نهادهایی که همچنان مورد اعتماد مردم هستند، هدایت میکنند، کیست؟
آیا رفع این معضل هم، مانند معضل آلودگی هوا، نیازمند بادی که بوزد و نمِ بارانی که خیس کند و بشوید و ببرد؟؟؟!!!