از زمان انقلاب صنعتی، همیشه دو سوال، ذهن مدیران را به خود مشغول کرده است:
برای نوآوری و اختراع، آیا باید یک واحد از نوآوران و مخترعان درست کرد و کار را به آنان سپرد یا به تمام واحدها ماموریت نوآوری و اختراع را اضافه کرد؟
جواب سوال (برای زمان حاضر): هر دو مورد بعلاوه تعدادی رهبر علمی است.
رهبر علمی یا Scientific Leader سالها است که وارد ادبیات مدیریت شده و با رهبریت علمی شرکت یا سازمان، مقداری فرق دارد. رهبر علمی فردی است با علم و تجربه متنوع و چند وجهی که معمولا بطور آزاد در سازمان یا شرکت حضور دارد و هدفش بهبود مستمر محصولات و تزریق نوآوری و اختراع به تمام یا قسمتی از شرکت و سازمان است.
دامنه یا قلمرو کار، محدود به هیچ مورد و قسمت و موضوعی نیست و میتواند از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در بر گیرد. اما باید در محدوده اهداف مصوب و محتمل سازمان و مقداری هم فراسازمانی باشد.
به شرح شغل تمام افراد سازمان باید وظیفه و ماموریت نوآوری را اضافه کرد و مدیران را برای انجامش بازخواست کرد. نظام پیشنهادها اگر چه برای این امر درست شده اما کارایی لازم را ندارد و به رفتاری اداری و نه انقلابی تبدیل شده است.
برای مدیریت کلی نوآوری، باید معاونتی آوانگارد ایجاد کرد تا تمام واحدها را مدیریت و هماهنگ نماید. انجام ماموریتی و هدفمند تعدادی نوآوری نیز در این معاونت باید انجام گردد. فعال سازی سایر معاونتها و قسمتهای سازمان، از جمله ماموریتهای این معاونت است. اگر جایگاه معاونت تضعیف شود یا معاونت مدیر عامل نباشد، از قدرت کافی برخوردار نخواهد شد و نوآوری تضعیف میشود و به دنبال آن سازمانی نوآور نخواهیم داشت.
نکته اساسی در انتخاب معاون نوآوری و رهبر علمی، جامعالشرایط بودن آنها است. کسب یک منصب یا عنوان توسط افراد نامناسب، هیچ سود و دستاوردی برای سازمان ندارد.
شما باید افراد باهوشی استخدام کنید که آنها به شما بگویند چه کاری انجام دهید نه اینکه شما به آنها بگویید برایتان چه کاری انجام دهند.
مشخصات و صفاتی برای این افراد در بسیاری از متون مدیریتی ذکر شده است.
قانونی کلی در تغییر داریم که میفرماید: تغییر را به کسی که انجام کار را بر عهده دارد واگذار نکن. این نکته مهمی است که باید همیشه مد نظر داشت چون انسانها عادت به سکون و تکرار دارند. اما این قانون هم بی تغییر نیست و در مواردی برای انسانهای مستعد میتواند تغییر یابد.
یک سوال اساسی این است که سازمان چه مبلغی یا درصدی از سود یا درآمد سالانه را برای امور نوآوری و توسعه مصوب کرده و میخواهد هزینه نماید؟ این مبلغ هر چه باشد (بین ۱۵ تا ۴۰ درصد)، ابتدا مدیران مربوط مشخص نمایند که چه مقدار را میخواهند برای نیروی انسانی هزینه نمایند و چه مقدار برای سایر موارد؟ توصیه مدیران با تجربه فناوری با توجه به رشته کاری، حداقل ۵۰ درصد است. نوآوری و اختراع را آدمها انجام میدهند نه ابزارها.
از خوانندگان دعوت میشود که نظرات خود را منعکس نمایند تا مورد استفاده دیگران واقع شود.
مطلب جالبی بود.در حوزه های فناوری بدون شک نوآور بودن یکی از ارکان مهم توسعه کسب و کار و ارتقا جدی سطح محصولات و خدمات این دست از سازمان هاست. بنظر من نوآوری بصورت متمرکز در سازمان بهتر است برنامه ریزی،توسعه و هدایت شود.از سوی دیگر جذب افراد نخبه و هوشمند به تنهایی کافی نیست و قابلیت گنجیدن در کار تیمی و اهداف جمعی از مشخصه های چنین افراد کمیاب یا در جامعه امروز ما تاحدی نایاب است.