مقصودم از سکولار در اینجا جدایی دین از حکومت و محور قرار دادن عرف و رای اکثریت جامعه ایران در همه مراحل حکمرانی از تعیین مدل حکومت تا پایین ترین مراحل آن است.
ادله دفاعم به عنوان یک ایرانی مذهبی و شیعی از حکومت سکولار برای ایران فردا به جای حکومت دینی بدین شرح است:
۱. نظر مشهور و اکثریت قاطع فقهای شیعه این است که برقراری حکومت دینی از شئون و اختیارات امام معصوم است و در عصر غیبت چنین وظیفه یا حقی برای دیگران از جمله فقها وجود ندارد.
حتی برخی فقها تا آنجا پیش رفته اند که اقامه نماز جمعه را هم حرام می دانند.
شیعه در عصر غیبت به عرف زمانه و حکومتهای رایج مراجعه می کند و در قبال آنها موضع و ایستاری عقلانی اتخاذ می کند.
بزرگانی چون آخوند خراسانی، نایینی و شعرانی حکومت مشروطه و دمکراتیک را بهترین مدل حکمرانی در عصر غیبت می دانسته اند.
۲. گر چه اندکی از فقها قائل به ولایت فقیه و جواز حکومت در عصر غیبتاند اما اگر تجربه عملی یک ایده و فتوای اجتماعی را محکی برای درستی یا نادرستی آن بدانیم - که عقلا و شرعا چنین است - باید تجربه جمهوری اسلامی را دلیلی واضح بر شکست تئوری ولایت فقیه بدانیم که تا اینجا فاجعه ای عظیم برای دنیا و دین مردم ایران ایجاد کرده و همچنان معلوم نیست ابعاد این فاجعه عظما تا کجا امتداد پیدا می کند.
۳. حتی با فرض اعتقاد به حکومت دینی، یک قرائت متین دینی می گوید نه دین، نه حکومت دینی و نه احکام دینی قابل تحمیل بر مردم بدون رضایت اکثریت نیست. بنا بر این نظر عرف و اکثریت مقدم بر شریعت در حکمرانی است و همه شواهد امروز بیانگر عبور اکثریت جامعه ایران از حکومت دینی است. و به همین دلیل برگزاری رفراندوم و مراجعه به آرای عمومی در هر مساله مورد اختلاف بین جامعه و حکومت، تابوی نظام است.
۴. همه ایرانیان باید برای عبور از نظام کنونی و استقرار یک نظام سکولار و دمکراتیک آماده شده و حتی متدینان مطمئن باشند که در چنین نظامی، اعتقادات و باورهای عقلانی و متین دینی که به طوفان دین گریزی و دین ستیزی ناشی از مدل حکمرانی ولایت فقیه مبتلا شده، جایگاهی شایسته خواهد یافت.
مهدی نصیری