میرزا نوروز عطاری است که حاضر نیست کفشهای کهنه و پر از وصلهی خود را به دور انداخته و کفشهایی نو بخرد و همین امر سبب شده تا مردم شهر او را دست بیندازند و مسخره کنند. همسر و فرزندان میرزا نیز که دیگر طاقت این وضع را ندارند او را ترک کرده و شرط بازگشتشان را خرید کفشهایی نو از سوی میرزا قرار میدهند. سرانجام میرزا با اکراه رضایت به خرید کفشهایی تازه میدهد و میخواهد که کفشهای وصلهخوردهٔ خود را به دور بیندازد، ولی به هرکجا که پرتابشان میکند، کفشها برایش دردسرساز شده و با خلق حادثهای، میرزا را به نزد قاضی شهر میبرند. این ماجرا تا آنجا پیش میرود که میرزا نوروز در شرف قصاص و از دست دادن سر خویش قرار میگیرد؛ اما در آخرین لحظه از مرگ رهایی یافته و با سوزاندن کفشهای کهنهاش در آتش، خود را برای همیشه از دستشان رها ساخته و زندگی آرامی را با همسر و فرزندانش که به پیش او بازگشتهاند در پیش میگیرد.
اکثر بانکها و مؤسسات مالی کشور ما همین میرزا نوروزهایی هستند که با وفاداری بیدلیل به لوگوهای قبلی خود به زودی خویشان (مشتریان) خود را از دست داده و وقتی به فکر تغییر این لوگوها میافتند با مجموعهای از مشکلات مواجه خواهند شد.
کشور ما پر شده از بانکهایی که با نامهای تخصصی (صادرات، قوامین، رفاه کارگران، کشاورزی و ...) بر سر خدمات عمومی رقابت میکنند.
بانکهایی که در ده سال گذشته رشد کرده و عمده سهم رسانههای تبلیغاتی را به خود اختصاص دادهاند!
همهی این مجموعههای مالی اعتباری داعیه محافظت از پول مشتری را داشته و دارند و این موضوع را تا حد زیادی در لوگوهای خود به تصویر کشیدهاند.
نشان دادن نقش سرمایه و وظیفهی بانک نسبت به این مهم، ایدهی خوبی در لوگوی بیشتر آنها بوده است ولی آیا همین مراکز با گذشت زمان و اعمال تغییرات و اقداماتی که در جهت ریدیزاین مجموعهی هویتی خود انجام دادهاند باعث تغییر رویکرد مخاطب نسبت به بانک مورد نظر شدهاند؟
بانک ملی
بانک ملی ایران را میتوان نام آشناترین بانک ایرانی دانست که با یک شعار طولانی تبلیغات بانکی را در رسانههای دیداری آغاز کرد و همیشه بهواسطهی قدمتش بر طبل تجربه و اعتماد میکوبد.
قدمتی که حالا باعث میشود قاب موریانه زدهی هویت بصریاش را با خیال ارزشمند بودن حفظ کند و برای قابلاستفاده بودنش تنها به تغییر رنگ اکتفا کند!
طی سالهای گذشته و تغییرات فرمی این لوگو، نتایج بهتری نسبت به طرح مورد استفاده حاصل شده است که حداقل در فرم مدرنتر و گیراتر است. (چهارم از چپ) اما نه تنها باوجود پتانسیل کافی در جهت تغییر ساختار و محتوای لوگوی فعلی اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است بلکه این بانک با پسرفت به لوگوی اولیهی خود (بعد از انقلاب) تغییرات مثبت فرمی را نیز نادیده گرفته است.
از طرفی با دقت در لوگوی بانک ملی (بعد از انقلاب) همیشه این سؤال فکر مرا درگیر میکند که چرا با وجود سرلوحهی «بانک ملی ایران»، همین عنوان در قسمت پایین هم درج شده است؟! آیا این نشان از ضعف هویت بصری و برند این مجموعه ندارد؟
تغییرات نامحسوس و بی فایده در لوگوی بانک ملی ایران نمونهی بارز وفاداری مضر یک مجموعه به اشتباهات بصری خویش است. وفاداریای که نه تنها به جهت تأکید بر قدمت، مخاطب را جلب نمیکند بلکه به همین جهت و به خاطر حس کهنگی باعث عدم اعتماد مخاطب به ارائهی صحیح خدمات مدرن بانکداری از سوی این بانک خواهد شد.
بانک ملت
بانک ملت، بانک شما، شعاری است که بیشتر مردم ایران آن را به خاطر دارند ولی آنقدر خشک و سرد و بی روح بود که هیچکس حاضر نبود این مالکیت را بپذیرد. تغییر اساسی شخصیت برند بانک ملت از یک بانک قدیمی، پیر و منفعل به یک بانک مدرن، جوان و پویا همان چیزی ست که در لوگوی جدید آن به وضوح احساس شد. تغییری که لرزهی مهیبی در بدنهی هویتی بانکهای کشور بود و تلنگری برای تغییر لباس بانکهای سورمهای رنگ شد
تغییر اصولی و بهجا در هویت برند و دیزاین میتواند یک برند نیمه جان را احیا کرده و تصویر و بهتری از آن را در ذهن مخاطب نقش کند. گویی برند جدیدی متولد شده است.
بانک سپه
لوگوی نخستین بانک ایرانی (سپه) هم همان روند بانک ملی را در ریدیزاین پیش گرفته، باز در این کیس از اول هیچ اتفاق عجیبی نیفتاده است. یک لاین نارنجی رنگ و بازاری دور کادر اصلی را گرفته است. نه دردی دوا میکند نه نقشی بازی میکند. فقط همین لاین نارنجی رنگ میلیونها تومان پول از جیب مخاطبش برای تغییر تابلو و ست اداری و ... خرج کرد تا در این طوفان رنگ بازی بانکها حرکتی کرده باشد.
اصرار بر اشتباهات بصری و تأکید بر آنها به برند ضربه میزند. کدام یک از برندهای ایرانی معروفتر و معتبرتر و قدیمیتر از بنز، اپل، مایکروسافت و ... هستند؟
جا افتادن و قدمت دلایل خوبی برای ماندن در دهها سال پیش به لحاظ بصری نیست. مخاطب شما باید تغییر را لمس کرده و قابلیت خدمات مدرن را در چهرهی بانک ببیند.
بانک صادرات
بانک صادرات، بانکی که سورمهای ماند. این بانک با تغییر منطقی از لوگوهای قبلی خود و ریدیزاین بهجا توسط استاد ممیز وضعیت بسیار بهتری نسبت به بانکهایی مثل سپه و ملی دارد. شاید حالا زمان یک ریدیزاین جدید روی مجموعهی هویت بصری این بانک باشد. استفاده از تایپ فیس نستعلیق و یکنواختی آزاردهندهای که در رنگ و قالب بصری این مجموعه دارد در آیندهای نزدیک سرنوشتی شبیه به لوگوی بانکهای ملی و سپه را برای این بانک رقم خواهد زد.
بانک مسکن
یک بانک وفادار به لوگو، وفاداریای که گاهی در تبلیغات بانک مسکن و بهواسطهی اصرار بر تلفیق لوگو مسئله ساز میشود.
اما یک لوگوی خوب، مینیمال و گویا که همچنان مدرن و باب سلیقهی جمعی است، با کانسپت سقف (بهعنوان نمایندهی خانه و تمثیلی کلامی از خانه برگرفته از اصطلاح سقف بالای سر) که مسیر ریدیزاین را هم بهخوبی پیش گرفته است. استفادهی بهجا از سردر، استیشنری، اقلام اداری و ... هم نشان از نگاه دقیق مسئولین این بانک و صاحبان برند است. همینها برای نشان دادن به روز بودن بانک در جهت رسالتش کافی ست.
بانک کشاورزی
بانک کشاورزی، یک لوگوی پر جزئیات که نیازمند بازنگری ست. هرچند این بانک در اقدامی با حذف نام برند از زیر لوگو یک حرکت مثبت انجام داد ولی رنگ دادن به فضای منفی به همان اندازه خنثیکنندهی این حرکت مثبت بود. بانک کشاورزی از جمله بانکهای کشور است که هیچ چیزی جز لوگو و رنگ سازمانی در مجموعهی هویت بصری خود ندارد!
بانک سامان
یک بانک هوشمند و مدرن. بانک سامان به درستی مفهوم شخصیت برند را درک کرده است. رفتار صحیح و پرهیز از زیادهگویی، انتخاب درست رسانه و اقدامات بهجای اجتماعی فرهنگی و ورزشی، به بانک سامان شخصیتی متین، مدرن و منطقی بخشیده است
رفتار بانک در مسئلهی ریدیزاین هم همین قدر صحیح و بهجا بود، تغییر صحیح رنگ در طیف رنگ قبلی، استفاده از پتانسیلهای فرمی لوگوی قبلی، توجه به کاربردی بودن مجموعهی هویت بصری و وفاداری به برندبوک، توانست رفتار این بانک را به یک الگو و مشی داخلی در مسئلهی ریدیزاین تبدیل کند.
بانک تجارت
بانک تجارت و بانک شهر هم در ریدیزاین به تغییر فرم نوشتار خود اکتفا کردهاند. تغییری که آنچنان تأثیری در جهت پذیرش بهتر مجموعهی بصری ندارد. این نوع تغییرات فقط برای برند هزینهی اضافی در بر داشته و در بعضی موارد برای جلوگیری از این هزینهها پراکندگی ملموسی در چهرهی برند ایجاد خواهد کرد.
نوشته شده توسط: ابوذر محمدی، طراح هویت بصری و کارشناس تبلیغات