تعداد بازدید: ۲۸۶
بنابراین دولتمردان آمریكا روی آوردن به اقدام نظامی علیه ایران را بی‌فایده می‌دانند، گرچه جان بولتون و پمپئو به دنبال آنند. ولی ترامپ به دنبال فروپاشی اقتصاد ایران با اعمال تحریم‌های گسترده و بی‌رحمانه است
کد خبر: ۹۸۹۵۰
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۳
حسين علايی: ترامپ می‌خواهد ایران را به دامان آمریکا برگرداند
به گزارش سرمدنیوز به نقل از اعتماد، توافق هسته‌ای ایران با جامعه جهانی همچنان زنده است اما ایران بیش از ۶ عضو دیگر این توافق به تعهدات خود پایبند مانده است.

آمریكا قریب به ۱۰ ماه پیش با فرمان رییس‌جمهور از برجام خارج شد و سایر اعضای باقی‌مانده در برجام از سه كشور اروپایی تا چین و روسیه هنوز نتوانسته‌اند نبود آمریكا در توافق هسته‌ای را جبران كنند. در میان گلایه‌های ایران از عدم اجرای تمام و كمال تعهدات طرف مقابل، آمریكا سیاست فشار حداكثری را در قبال ایران دنبال می‌كند؛ سیاستی كه با شدیدترین تحریم‌های اقتصادی در كنار دخالت‌های سیاسی در امور داخلی ایران همراه شده است.

در این میان برنامه موشكی ایران به بهانه جدیدی برای پیشبرد پروژه ایران‌هراسی تبدیل شده و دولت دونالد ترامپ ادعا می‌كند فعالیت موشك‌های بالستیك ایران در تناقض با قطعنامه ۲۲۳۱  است. این در حالی است كه رییس‌جمهور آمریكا با خروج از برجام كه مورد تایید این قطعنامه قرار داشت عملا امكان استناد به آن را از خود سلب كرده است.

اروپایی‌ها نیز در مساله موشكی یكی به میخ و یكی به نعل می‌زنند و به عنوان مثال تهران را به اقدام‌هایی ناسازگار با قطعنامه متهم می‌كنند اما در عمل از سخت‌گیری‌های تحریمی آمریكا علیه ایران الگوبرداری نمی‌كنند. سردار حسین علایی، نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه كه سابقه ریاست ستاد مشترك سپاه و قائم‌مقامی وزارت دفاع و ریاست سازمان صنایع هوایی وزارت دفاع را نیز در كارنامه خود دارد در گفت‌وگوی اختصاصی با «اعتماد» راهبرد اصلی دولت‌های متفاوت آمریكا در قبال ایران را تغییر رژیم می‌داند اما می‌گوید دولت آمریكا با ناامیدی از این مساله اكنون سیاست تغییر رفتار ایران را به عنوان گام اول انتخاب كرده است.

سردار علایی اعتقاد دارد كه اروپا نیز مانند آمریكا به منظور حفظ توازن به نفع رژیم اسراییل در منطقه به دنبال محدودسازی برنامه موشكی ایران است. مشروح گفت‌وگو با سردار حسین علایی به شرح زیر است:

برنامه موشكی ایران همواره مورد سوال و اعتراض كشورهای غربی بوده اما در چند ماه اخیر اروپایی‌ها نیز در ماهیت اعتراض و نه نوع برخورد به آمریكا پیوسته‌اند و به عنوان نمونه ادعا می‌كنند كه برنامه موشك بالستیك ایران در تعارض یا در ناسازگاری با قطعنامه ۲۲۳۱ است. فكر می‌كنید با توجه به آنكه بودجه نظامی ایران در مقایسه با كشورهای همسایه و منطقه بسیار ناچیز است دلیل این میزان حساسیت روی برنامه موشكی ما چیست؟

ایران در دوران حكومت شاهنشاهی فاقد موشك‌های زمین به زمین و موشك‌های بالستیك بود. از روزهای آغازین جنگ تحمیلی، ارتش عراق از موشك‌های فراگ برای حمله به شهر دزفول استفاده می‌كرد. اما به تدریج عراق از موشك‌های اسكاد بی ساخت شوروی نیز علیه شهرهای ایران استفاده كرد. این در حالی بود كه مردم آسیب دیده از حملات موشكی صدام به‌طور مرتب شعار «موشك جواب موشك» را می‌دادند ولی قوای مسلح ایران فاقد چنین توانی برای پاسخگویی به دشمن بودند. تداوم حملات موشكی صدام به شهرهای ایران و نیز افزایش برد موشك‌های عراق، جمهوری اسلامی ایران را وادار كرد تا به دنبال ایجاد توان موشكی در داخل كشور بیفتد. از آنجا كه كشورهای اروپایی و آمریكا و شوروی عملا جانب صدام را در جنگ گرفته بودند، بنابراین ایران ناچار شد تا با خرید تعداد معدودی موشك بالستیك از كشورهای جهان سوم و با بهره‌گیری از دانش مهندسان جوان خود، دست به طراحی و مهندسی معكوس موشك‌های اسكاد بزند و توسعه توان موشكی را در داخل كشور برنامه‌ریزی كند.

اما از همان روزهای اول شروع فعالیت‌های موشكی در ایران، اروپا و آمریكا نسبت به آن حساسیت نشان دادند و در اواخر جنگ تحمیلی تصمیم به تاسیس رژیم كنترل موشكی گرفتند تا قدرت دفاعی ایران را محدود كنند.

در مذاكرات برجام نیز اروپا و آمریكا سعی كردند تا برای محدودسازی توان موشكی ایران، جمهوری اسلامی را تحت یك رژیم خلع سلاح گسترده قرار دهند كه خیلی موفق نشدند. بنابراین توسعه توان موشكی ایران كه ماهیتی دفاعی دارد در تعارض با قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل نیست.

آیا محدودسازی برنامه موشكی ایران هدف نهایی آمریكا و دولت ترامپ است یا این دولت برنامه موشكی را به ابزاری برای اعمال فشار بر ایران به منظور به پای میز مذاكره كشاندن آن تبدیل كرده و در نهایت ممكن است با سایر امتیازهایی كه طبیعتا در مذاكره دوجانبه یا چندجانبه می‌گیرد با برنامه موشكی ایران هم موافقت كند؟

هدف اصلی آمریكا و اروپا ضعیف نگه داشتن قدرت دفاعی ایران است. آنها نگران امنیت اسراییل هستند و معتقدند كه افزایش توان موشكی ایران، موازنه قوا را علیه اسراییل به‌هم خواهد زد. بنابراین به دنبال برگزاری یك نوع گفت‌وگوی موشكی شبیه گفت‌وگوهای هسته‌ای هستند تا بتوانند از آن طریق، محدودیت‌هایی را برای قابلیت‌ها و ظرفیت‌های قدرت موشكی ایران اعمال كنند. آنها می‌خواهند تا محدودیت‌هایی را برای برد، دقت، تعداد و میزان موشك‌های موجود در ایران ایجاد كنند به گونه‌ای كه حتی بتوانند نقل و انتقال موشكی را نیز كنترل كنند. آنها پیوسته به تضعیف قدرت ایران می‌اندیشند و تحمل وجود یك قدرت موشكی در خاورمیانه كه تحت كنترل آنها نباشد را ندارند.

اروپایی‌ها تجربه برجام را برای خود فرآیندی موفق و برای ایران محدود كننده می‌دانند و می‌خواهند با فشارهای جدید، این تجربه را در باره توان موشكی ایران نیز تكرار كنند و هیچ چیزی هم به ایران ندهند، درست مثل خروج ترامپ از برجام و تداوم تحریم‌ها.

رژیم اسراییل و ادعاهای این رژیم در تهدید خواندن برنامه موشكی ایران را تا چه اندازه در تصمیم‌گیری‌های اروپا درباره برنامه موشكی ما سهیم می‌دانید؟

همه می‌دانند كه سلاح‌های هسته‌ای و كلاهك‌های اتمی اسراییل از خطرات و تهدیدات دایمی برای تمامی كشورهای خاورمیانه است كه اگر یك قدرت بازدارنده در برابر آن به وجود نیاید، امكان به‌كارگیری این سلاح‌های هسته‌ای علیه كشورهای مسلمان افزایش می‌یابد. بنابراین از آنجا كه سیاست امریكا و برخی از كشورهای اروپایی بالا نگاه داشتن دست اسراییل از نظر نظامی نسبت به تمامی كشورهای خاورمیانه است، بنابراین امریكا و اروپا نگران برنامه موشكی ایران هستند، زیرا توان موشكی ایران، حكومت اسراییل را از اجرای سیاست از «نیل تا فرات» بازمی‌دارد و او را مجبور می‌سازد تا از فكر لشكركشی به كشورهای همجوار منصرف شود و به لاك دفاعی فرو رود. بنابراین بعضی از كشورهای اروپایی درصدد كمك به اسراییل برای حفظ برتری قدرت نظامی آن هستند.

در یكی از سخنرانی‌های خود تاكید كرده بودید كه ترامپ نمی‌خواهد ایران نیروی هسته‌ای اعم از صلح‌آمیز یا غیرصلح‌آمیز داشته باشد. این در حالی است كه برخی تحلیلگران مسائل ایران و آمریكا می‌گویند رییس‌جمهور آمریكا صرفا به دنبال توافقی با ایران است كه نام ترامپ را بر پیشانی داشته باشد و توافق باراك اوباما نباشد و چه بسا در این توافق فرضی، ترامپ از خیر بسیاری از محدودیت‌هایی كه در برجام توسط امریكایی‌ها بر ایران تحمیل شد، بگذرد. نظر شما در این باره چیست؟

سیاست ترامپ باز گرداندن ایران به دامان آمریكاست. او ایران مستقل از سیاست‌های آمریكا را نمی‌خواهد و معتقد است كه ایران نه تنها نباید با سیاست‌های امریكا در خاورمیانه مخالفت كند، بلكه باید مثل زمان شاه، مجری‌سیاست‌های آمریكا در منطقه خلیج فارس باشد. ترامپ به دنبال مذاكره با ایران از موضع قدرت است تا بتواند سیاست‌های خود را بر جمهوری اسلامی تحمیل كند و معاهده‌ای را با ایران امضا كند كه برای همیشه برنامه هسته‌ای و موشكی ایران كنار گذاشته شده یا در كنترل آمریكا قرار گیرد و ایران نتواند در این حوزه‌ها به‌طور مستقل عمل كند. بنابراین، به نظر می‌رسد كه ترامپ به دنبال گرفتن امتیازات بیشتری نسبت به اوباما از ایران است تا در افكار عمومی خود را موفق‌تر از اوباما در مهار ایران نشان دهد.

در حال حاضر دولت آمریكا سیاست فشار حداكثری بر ایران در حوزه‌های متفاوت سیاسی، اقتصادی و امنیتی را دنبال می‌كند و گفته می‌شود كه هدف اصلی به پای میز مذاكره كشاندن ایران است. فكر می‌كنید اگر ایران در دو سال باقی‌مانده از دور نخست ریاست‌جمهوری ترامپ باز هم در برابر مذاكره با این دولت مقاومت كند، احتمال روی آوردن دولت آمریكا به گزینه نظامی وجود خواهد داشت؟ (اخیرا منابع آمریكایی فاش كرده‌اند كه ترامپ حتی در مواجهه نیروهای ایرانی با امریكایی در خلیج فارس هم این سوال را مطرح كرده بود كه چرا ما نیروهای ایرانی را هدف قرار نمی‌دهیم و با توصیه‌های جیمز متیس، وزیر دفاع سابق از خیر حمله نظامی گذشته بود).

به كارگیری قدرت نظامی برای حل مسائل سیاست خارجی، همواره از سیاست‌های آمریكا بوده است. حمله به افغانستان و عراق و حضور نظامی در سوریه و كمك به عربستان در تهاجم نظامی به یمن از نمونه‌های آن در همسایگی ایران است. اما ترامپ معتقد است كه این اقدامات نظامی نه تنها مشكل امریكا را حل نكرده است، بلكه حدود ۷۰۰۰ میلیارد دلار هزینه روی دست آمریكا گذاشته است. در افغانستان نه تنها طالبان از بین نرفت بلكه الان ترامپ به دنبال نوعی مصالحه با این گروه است، در عراق هم آمریكا نتوانست جای پای خود را محكم كند و در حال حاضر بنای بر خروج نظامیان خود از سوریه را نیز دارد. بنابراین دولتمردان آمریكا روی آوردن به اقدام نظامی علیه ایران را بی‌فایده می‌دانند، گرچه جان بولتون و پمپئو به دنبال آنند. ولی ترامپ به دنبال فروپاشی اقتصاد ایران با اعمال تحریم‌های گسترده و بی‌رحمانه است تا مردم ایران را به ستوه آورند و با دست مخالفین بتوانند نظام را تغییر دهند یا با تداوم فشارها جمهوری اسلامی را تسلیم خواسته‌های خود كنند.

وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی ترامپ به صراحت در موضع‌گیری‌های عمومی اعم از سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها و فضای مجازی، از تغییر رژیم در ایران حمایت می‌كنند كه نمونه‌های اخیر آن توییت‌های مایك پمپئو در سالروز انقلاب اسلامی است. همزمان برخی چهره‌های اپوزیسیون در داخل نیز بر تعداد دیدارها با مقام‌های امریكایی در دولت و كنگره برای اعمال فشار بر نظام ایران افزوده‌اند. در چنین شرایطی همچنان اعتقاد دارید كه هدف امریكا تغییر رفتار ایران است؟

هدف امریكا همواره تغییر نظام در ایران بوده است، اما چون دولتمردان آمریكا آن را غیرعملی و ناممكن می‌دانند، تغییر رفتار را گام اول در مهار ایران می‌دانند.

برخی از تحلیلگران اروپایی می‌گویند كه ایران و اروپا هر دو سیاست صبر برای به پایان رسیدن دوره نخست ریاست‌جمهوری ترامپ و احتمالا شكست وی یا عدم مشاركت او در دور دوم را در پیش گرفته‌اند. فكر می‌كنید با توجه به حجم فشار اقتصادی و سیاسی كه روی ایران از سوی دولت ترامپ گذاشته شده و از طرف دیگر ایران می‌گوید تا زمانی كه زبان تهدید و تحریم امریكا متوقف نشود مذاكره نمی‌كند، باید احتمال هرگونه مذاكره میان ایران و امریكا در دو سال باقی‌مانده را صفر دانست؟

اصل مذاكره اگر از موضع برابر باشد، می‌تواند راهگشا باشد. اگر آمریكا به این نتیجه برسد كه برقراری تحریم‌ها علیه ایران به نتیجه مطلوب نخواهد رسید، ممكن است كوتاه بیاید و حاضر شود تا پمپئو ۱۲ شرطی را كه اعلام كرده بود، ملغی كند و ترامپ با برداشتن تحریم‌ها، راه مذاكره را باز كند. امریكا اگر بتواند نشان دهد كه به دنبال براندازی نیست و می‌خواهد مسائل خود با ایران را حل كند می‌تواند به مذاكره امیدوار باشد. ابتدا باید آمریكا بپذیرد كه جمهوری اسلامی با ایران دوران شاه یا با دولت پادشاهی عربستان متفاوت است و باید نگاه خود به ایران و انتظارات خود از جمهوری اسلامی را تغییر دهد. آنگاه می‌توان ابتدا در باره مسائل قابل تفاهم دستور كاری را مشخص كرد، مثل چگونگی برقراری امنیت در خلیج فارس و افغانستان و عراق در صورت خروج نظامیان آمریكایی از منطقه و بعد به سایر مسائل حساس‌تر در روابط دوجانبه رسید.

اروپا در برجام با ایران همراه اما در سایر مسائل غیربرجامی با آمریكا گام برمی‌دارد. فكر می‌كنید سیاست فشار حداكثری سیاسی و امنیتی كه ترامپ بر ایران به منظور تغییر رفتار وارد می‌كند تا چه اندازه در پشت پرده با حمایت اروپا همراه است و راهكار ایران برای تفكیك رابطه برجامی و غیربرجامی با اروپا چیست؟ به هرحال رهبری نیز تاكید داشته‌اند كه ما به دنبال قطع رابطه با اروپا نیستیم اما نباید به آنها اعتماد كرد.

اروپا ضعیف‌تر از آن است كه بخواهد جلوی سیاست‌های آمریكا بایستد. اروپا فقط در حد حرف می‌تواند با بعضی سیاست‌های امریكا همراهی نكند. اصولا اروپا ظرفیت و استعداد جدا عمل كردن از برنامه‌ها و سیاست‌های آمریكا را ندارد. نباید به اروپا وزن زیادی داد در عین حال كه نباید آن را در دامان آمریكا رها كرد. اقتصاد اروپا وابسته به تعاملات با آمریكا است و اروپا به دنبال حفظ منافع خود در برجام است. امید به اروپا ما را از برداشتن گام‌های بزرگ باز می‌دارد.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: